به سمت قبله ی مکاره ها دراز شدیخمار سجده شکستی خودت نماز شدیکدام تاس به نفرین نشسته است رفیقکه سفره خانه ی مشتی قمار باز شدی ؟بنا به طالع محمود و اعتراف شهودشراب شاه زدی ، لقمه ی ایاز شدی !چه دیده ایی که در این شهر بی در پیکردکان آینه بستتی ، کلید ساز شدیکدام بال ترازو شکسته است رفیقکه با جماعت نیرنگ همتراز شدیتمام شهر به بن بست خورده است و دریغتو هم که پنجره بودی به دره باز شدی قالب : غزل وزن : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (بحر : مجتث مثمن مخبون محذوف) ,مکاره,احسان,افشاری ...ادامه مطلب